موضوعات مرتبط: فیلم ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 26 مرداد 1394برچسب:, | 3:13 | نویسنده : رضا دهقان |

 

آیا همه ی مشرفان به حضور

 

امام ایشان را به یک چهره می بینند؟

 

اگر حضرت ولی عصر(عج) همیشه به یک صورت دیده شوند، طبعاً وقتی یک شخص آن حضرت را درجاتی دید، ایشان را خواهد شد و اگر به خصوص آن حضرت را به  دیگران هم معرفی کند، همه خواهند شناخت و کم‌کم حضرت از غیبت بیرون می‌آیند، لذا باید آن حضرت در چشم طرف تصرف کنند. یعنی امام را به‌طور دیگری می‌بیند و یا در خودشان تصرف کنند، یعنی به‌صورت‌های مختلف دیده شوند و آنچه ظاهراً بیشتر به‌دست آمده، همان تصرف در چشم افراد است و البته اگر کسی سرّ نگه‌دار باشد بعید نیست حضرت را به شکل همیشگی‌شان ببیند. (حضرت  آیت‌ا... سیدحسن موسوی ابطحی)[1]



[1] انوار صاحب‌الزمان، ص 47


موضوعات مرتبط: تشرفات ، مهدویت ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 26 مرداد 1394برچسب:, | 3:12 | نویسنده : رضا دهقان |


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 23 مرداد 1394برچسب:, | 3:13 | نویسنده : رضا دهقان |


موضوعات مرتبط: فیلم ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 22 مرداد 1394برچسب:, | 9:58 | نویسنده : محمد وکیلی |


موضوعات مرتبط: فیلم ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 22 مرداد 1394برچسب:گناه,بدترازگناه, | 3:12 | نویسنده : محمد وکیلی |


موضوعات مرتبط: فیلم ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:, | 10:9 | نویسنده : محمد وکیلی |


موضوعات مرتبط: فیلم ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 17 مرداد 1394برچسب:, | 17:4 | نویسنده : رضا دهقان |

عالم صالح، میرزا محمد باقر سلماسی فرزند آخوند ملا زین العابدین سلماسی فرمودند:

جناب میرزا محمد علی قزوینی مردی زاهد و عابد و موثّق بود که میل شدیدی به علم «جَفر» و «حُروف» (از علوم غریبه) داشت و برای بدست آوردن آن سفرها کرده و به شهرها رفته بود. بین او و پدرم رفاقتی وجود داشت.

در اوقاتی که با پدرم مشغول تعمیر شهر و قلعه عسکریّین بودیم، به سامرّا آمد و نزد ما منزل کرد و تا زمانی که به کاظمین برگشتیم همانجا بود، یعنی سه سال میهمان ما بود. رودی به من گفت: سینه ام تنگ شده و صبرم به آخر رسیده است، از تو درخواستی دارم که پیغامی از من به پدرت برسانی.

گفتم: درخواستت چیست؟

گفت: ایّامی که در سامرّا بودم یکبار حضرت حجّت(ع) را در خواب دیدم و از ایشان درخواست کردم علمی که عمر خود را در آن صرف کرده ام (علم جَفر و حُروف) به من تعلیم فرمایند.

فرمودند: «آنچه می خواهی نزد یار و مصاحب توست». و اشاره به پدرت کردند.

عرض کردم: او اسرار خود را از من مخفی می کند.

فرمودند: «اینطور نیست، از او بخواه چون از تو دریغ نخواهد کرد».

از خواب بیدار شدم و برخواستم که نزد پدرت بروم، دیدم از گوشه صحن مقدّس به طرفم می آید. وقتی مرا دید پیش از آنکه چیزی بگویم فرمود: چه زمانی از من چیزی راکه داشته ام خواسته ای و من بخل کرده ام و نداده ام؟!

خجل شدم و سرم را به زیر انداختم و الان سه سال است که ملازم و همراه او شده ام، نه او حرفی از این علم به من فرمودند و نه من قدرت بر سئوال دارم، و تا به حال به احدی ابراز نکرده ام. اگر می توانی این غم و غضّه را از من برطرف کن.

میرزا محمد باقر سلماسی می گوید: از صبر او تعجب کردم و نزد پدرم رفتم و آنچه را شنیده بودم عرض کردم، سپس پرسیدم: از کجا دانستید او نزد امام عصر(ع) شکایت کرده است؟

فرمود: آن حضرت در خواب به من فرمودند. ولی خواب را نقل نکردند.

منبع:  کتاب العبقری الحسان (172:2)


موضوعات مرتبط: تشرفات ، مهدویت ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 17 مرداد 1394برچسب:, | 11:5 | نویسنده : محمد وکیلی |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ایران دانلود سنتر